در قسمت اول مقاله انواع ترکیب بندی در عکاسی چند تکنیک ترکیب بندی مورد بررسی قرار داده شد، که جزو مهمترین و بنیادی ترین تکنیک های ترکیب بندی به شمار می روند. همانطور که در ابتدای مقاله قبل گفته شد، از آنجایی که ترکیب بندی یکی از مهمترین المان های زیبایی شناسی در تمامی هنرهاست، ایجاد کمپوزیسون های تاثیر گذار نقش مهمی در تاثیر گذاری آثار مختلف دارد. این موضوع باعث وسعت بیش از اندازه و پویایی انواع ترکیب بندی شده و به همین دلیل در این سری مقالات سعی داریم بیشتر به چهارچوب ها و اصول کلی آن بپردازیم. البته در آینده و فرصت های مناسب بعدی به ترکیب بندی های نوین نیز پرداخته خواهد شد. با آکادمی آرنگ همراه باشید.
اگر قسمت اول ترکیب بندی در عکاسی را مطالعه نکرده اید، برای درک بیشتر این مقاله ابتدا قسمت اول ترکیب بندی در عکاسی را مطالعه نمایید.
اصل “فرد ها” در ترکیب بندی
کارهای متفاوت و اصول و تکنیک های مختلفی برای رسیدن به بهترین ترکیب بندی در عکاسی وجود دارد اما قانون فردها، مطمئنا جزو عجیب ترین آنهاست. اصل فردها در ترکیب بندی عکاسی تاکید به فرد بودن سوژه ها و الگوها دارد و تاثیرگذاری بیشتر را در رعایت این اصل میداند. طرفداران و علاقه مندان به این تکنیک معتقدند که زوج بودن المان ها و سوژه ها باعث عدم تمرکز کافی بر روی تصویر می شود. تعداد فرد عناصر به جز جلب توجه و ایجاد تمرکز بر روی سوژه ها به طبیعی تر دیده شدن صحنه نیز کمک خواهد کرد. البته این اصل در همه جا کاربرد نداشته و باید با هوشمندی و تیزبینی هنرمند نیز تلفیق شود.
تصویر فوق یکی از نمونه های اصل فردهای ترکیب بندی در عکاسی است. این تصویر نمونه موفقی از ترکیب بندی فردها می باشد، به این دلیل که با اندکی تامل می شود به این نتیجه رسید که اگر تنها دو قوس در تصویر گنجانده شده بود تاثیرگذاری آن بر مخاطب هرگز به اندازه نمایش سه قوس نمیبود. البته وجود سه شخص در تصویر نیز به ترکیب بندی این تصویر کمک شایانی کرده است. اگرچه نباید از در نظر گرفتن اصل کادره که یکی دیگر از اصول ترکیب بندی بوده و در قسمت اول مقاله ترکیب بندی در عکاسی نیز به آن اشاره شده، غافل شد، چرا که در ارتقای زیبایی شناسی این تصویر تاثیر بسزایی داشته است.
در ترکیب بندی ها و عکاسی ها کادر را با سوژه بپوشانید
پر کردن و یا اختصاص بیشترین فضا به سوژه اصلی و کم کردن سهم پس زمینه از تصویر می تواند جلوه های متنوعی ایجاد کرده و ترکیب بندی در عکاسی را به طرز چشم گیری متفاوت جلوه دهد. با این ترکیب بندی می توان بیشترین تمرکز و تاکید را بر روی سوژه اصلی و نمایاندن و انتقال احساسات سوژه اصلی داشت. در ضمن این کار تاثیر بسیار بالایی بر مشاهده جزئیاتی از سوژه دارد که در نمای مدیوم و یا دور به هیچ عنوان قابل تشخیص نیستند. با این ترکیب بندی در عکاسی می توانید به نتایج بسیار متفاوتی دست پیدا کنید و عکس های متفاوت و بی نظیری را در آرشیو تصاویر خود بوجود آورید.
در عکس شیر که در قسمت سمت چپ تصویر قابل رویت می باشد، همانطور که مشاهده می کنید از تکنیک پر کردن کادر از سوژه اصلی استفاده شده، این تکنیک باعث شده تمرکز مخاطبین بر روی چشمها و اجزاء صورت بسیار بیشتر شده باشد.
در تصویر سمت راست، نقش پس زمینه بیشتر از تصویر سمت چپ است اما باز هم نسبت به کادرهایی معمولی که در عکاسی از بناها وجود دارند که تمامی بنا در کادر قرار داده میشوند متفاوت است. همانطور که در این عکس قابل مشاهده است قسمت کمی از تصویر به پس زمینه اختصاص داده شده و جزئیات ساختمان به مراتب مشهودتر و بارزتر در کادر باز نمایانده شده، و این مهمترین خصوصیت این نوع ترکیب بندی در عکاسی است.
نقش فضاهای منفی در ترکیب بندی عکاسی
جالب ترین نکته در مورد این ترکیب بندی در تناقض بودن با مورد قبلی که بر پایه پر کردن کادر عکاسی استوار بود می باشد، در اصل ترکیب بندی در عکاسی قبل، گفته شد که پر کردن کادر می تواند تاثیر زیادی بر جلب توجه و مخاطبین بر جزئیات خواهد داشت و در این تکنیک دقیقا عکس این موضوع صادق است و اگر پس زمینه ای ساده و وسیع در اطراف سوژه اصلی وجود داشته باشد، تاکید و تمرکز بسیار زیادی بر سوژه اصلی بوجود خواهد آورد.
تصویر مجسمه بزرگ بالا به خوبی نقش و تاثیر این نوع کادربندی و ترکیب بندی را در عکاسی تبیین می کند. قطعا سوژه اصلی که به آن فضای مثبت نیز گفته می شود در مقابل فضای پس زمینه ای که تقریبا بیش از دو سوم کادر را در بر گرفته است به عنوان فضای منفی تاکید و تمرکز مخاطب بر روی سوژه اصلی را به شدت افزایش داده است. این نوع ترکیب بندی در عکاسی به عکاسان اجازه می دهد تا عکس های مینیمال خلق نمایند و با این روش بر مخاطبین خود تاثیر گذار باشند. البته قطعا این نکته نیز از نگاه تیزبینانه شما پنهان نمانده که از قانون یک سوم که در مقاله قبلی ترکیب بندی در عکاسی اشاره شده بود، نیز در این عکاسی استفاده شده است.
اجتناب از پیچیدگی ها و ایجاد ساده گرایی در ترکیب بندی (جنبش هنری مینیمالیسم)
اگر بخواهیم در چند کلام این ترکیب بندی در عکاسی را توضیح دهیم باید بگوییم حذف پیچیدگی ها و ساده سازی اصلی ترین نکته این نوع ترکیب بندی می باشد. در موضوع و تکنیک قبلی آموختیم که فضای منفی در عکاسی و سادگی در تصویر می تواند کادر را ساده و تمرکز روی سوژه اصلی را زیاد کند که این نوع ترکیب بندی با کمی تفاوت همان ترکیب بندی مینیمالیستی می باشد. سادگی برای خلق ترکیب بندی های خارق العاده بسیار کارآمد می باشد، هماهنگی رنگی و ساده سازی پس زمینه با تکنیک های مختلفی می توانند مهمترین ابزار برای خلق تصاویر و آثار مینیمالیستی باشند.
در این عکس، بر روی قطرات شبنم برگ میان برگ های دیگر که در عمق میدان محو شده اند. این تصویر در عین سادگی و با دوری از پیچیدگی زیبا و تاثیر گذار است. لنز ماکرو دارای دیافراگم باز می تواند نقش زیادی در توان ایجاد چنین جلوه هایی داشته باشد
ایجاد ترکیب بندی رنگی
به کارگیری رنگ تکنیک و وسیله ای قدرتمند برای ایجاد ترکیب بندی زیبا و متفاوت است که غالبا نادیده انگاشته می شود. ترکیب بندی رنگی که گرافیکستها، طراحان مُد و طراحان دکوراسیون داخلی از آن به وفور استفاده می کنند. ترکیب بندی های رنگی هوشمندانه می توانند جلوه های بصری بسیار زیبایی ایجاد نمایند.
با توجه به دایره رنگی “چرخه رنگ” در تصویر بالا. قادر خواهیم بود رنگ های مکمل را تشخیص دهیم. در این دایره رنگی، رنگ هایی که در مقابل هم قرار دارند رنگ های مکمل نامیده می شوند که در اصول زیبایی شناسی و ترکیب بندی به رنگ هایی گفته میشود که اگر همراه با یکدیگر در عکاسی یا هنر های دیگر استفاده شوند نقش مهمی برای ایجاد زیبایی و تاثیر گذاری خواهند داشت. به عنوان عکاس، باید به دنبال سوژه ها و کادرهایی باشید که در آن رنگ های مکمل در کنار هم ترکیب بندی فوق العاده و جذاب را بوجود آورده اند.
قطعا تا به امروز متوجه شده اید که پوسترهای تاثیر گذار غالبا از رنگ های آبی در کنار رنگ های زرد و نارنجی استفاده می شوند. این استفاده به جا و هوشمندانه برای تاثیرگذاری بیشتر و جذب مخاطبین استفاده می شود.
همانطور که می بینید در این عکس ترکیب بندی رنگی آبی در کنار رنگ زرد، جلوه ای زیبا و چشم نواز بوجود آورده است. نورپردازی زرد رنگ بنا باعث تضادی فوق العاده با آبی تونالیته آبی آسمان ایجاد نموده است.
اصل “فضا” ترکیب بندی در عکاسی
اصل فضا در ترکیب بندی در مورد جهت حرکتی است که سوژه در هنگام عکاسی در حال حرکت به آن سو می باشد و یا در حال نظاره کردن به آن می باشد. برای مثال درصورتی که از خودروی در حال حرکتی عکاسی می کنید، بهترین حالت این است که فضای جلوی خودرو فضای وسیعتری در مقایسه با پشت سر آن در اختیار داشته باشد. با این ترکیب بندی نیاز مخاطب برای رسیدن به هدف سوژه از نگاه و حرکت را پاسخ داده و به او حس بهتری را تلقین خواهید نمود. عکاسی زیر نمونه خوبی برای این نوع عکاسی می باشد.
در این تصویر، کشتی در سمت چپ عکس قرار دارد و از درحال حرکت به سمت راست تصویر می باشد. همانطور که می بینید فضای بسیار زیادی برای کشتی به منظور حرکت به سمت راست نسبت به فضای پشت آن وجود دارد. مخاطب در خیال و تصوراتش به این می اندیشد که کشتی در حال حرکت به سمتی است که فضای بیشتری برای آن تعبیه شده. در عین حال همانطور که گفته شده مخاطبین بصورت ناخودآگاه تمایل و کنجکاوی خاصی برای اکتشاف جهت حرکت و مشاهده انتهای مسیر حرکت سوژه اصلی هستند. با این پیشفرض می دانیم که اگر کشتی در انتهای سمت راست تصویر بود چشمان مخاطبین را به بیرون کادر هدایت میکرد که از لحاظ بصری و ترکیب بندی بسیار غیر حرفه ای به شمار می آید.
همچنین می توانید از این ترکیب بندی برای عکاسی از افراد (پرتره) نیز استفاده کنید، که به آن فضای نگاه نیز گفته می شود. این ترکیب بندی پیشنهاد می کند که سوژه می باید به سمت درون تصویر نگاه کند، نه به سمت بیرون کادر. به نوازنده در تصویر بالا نگاه کنید. از او در صورتی که در سمت چپ تصویر نشسته عکاسی شد و او در حال نگاه کردن به قسمت داخل کادر نگاه می باشد. اگر سوژه به هر سمت دیگری نشته و یا نگاه میکرد، در واقع نگاهش به خارج کادر بود و همانطور که گفته شد این کار از لحاظ بصری به هیچ عنوان توصیه نمی شود. با نگاه به فضای درون تصویر، نوازنده توجه مخاطبین تصویر را به آن مرد تکیه زده بر نرده و بلافاصله به زن و مردی که در حال رقصیدن هستند هدایت می شود.
اصل چپ به راست
طبق فرضیه ی چپ به راست که معتقد است انگلیسی زبان ها آثار را از چپ به راست دنبال میکنند در اصل همانگونه که می نویسند و می خوانند. بخاطر همین موضوع، توصیه می شود که هر حرکتی که برای انگلیسی زبان ها تولید می شود، حرکتها می باییست از چپ به راست باشند. این شیوه برای انگلیسی زبان ها بسیار موثر می باشد، اما برای مخاطبینی که در کشورشان متون از راست به چپ نوشته و خوانده می شوند مانند نگارش فارسی، دقیقا عکس این ماجرا حاکم می باشد.
همانطور که می بینید عکس فوق از قانون چپ به راست به خوبی تبعیت می کند. پسر بچه ای همراه سگش در حال قدم زدن از سمت چپ به سمت راست تصویر می باشد. با تیزبینی متوجه می شوید که در این عکس از سه اصل دیگر ترکیب بندی نیز استفاده شده است و آن سه قانون، قانون کادر در کادر، یک سوم و فضای نگاه می باشد.
حفظ توازن در ترکیب بندی
همانطور که در قسمت اول اصول ترکیب بندی در عکاسی گفته شد یکی از کلیدی ترین و پر استفاده ترین ترکیب بندی در عکاسی اصل یک سوم می باشد. یکی از دلایل کلیدی بودن این نوع ترکیب بندی این نکته است که عکاسان عمدتا سوژه ی اصلی را در یک سمت کادر قرار می دهند. با این حال باید مراقب باشید که این تکنیک ترکیب بندی گاهی اوقات می تواند به عدم تعادل در تصویر نهایی بی انجامد و یا می تواند موجب خالی ماندن در دیگر سمت تصویر گردد.
به منظور مرتفع کردن این مشکل، می بایست یک سوژه ثانویه ی که تاکید کمتری برای آن در نظر گرفته شده و یا سوژه ای به مراتب کوچکتر از سوژه اصلی در سمت دیگر تصویر قرار گیرد. با این روش به خوبی می توان خلع و فضای منفی ناخواسته را کنترل کرد و تعادل را در تصویر حفظ نمود.
تصویر بالا نمونه ای بسیار خوب برای این نوع ترکیب بندی در عکاسی می باشد.
شاید این سوال برای مخاطبین و خوانندگان این مطلب به وجود آمده باشد که تا حد زیادی برای رعایت کردن این ترکیب بندی می بایست دو اصل “فضای منفی” و اصل “فردها” در ترکیب بندی است که باید در جواب گفت در ابتدای قسمت اول ترکیب بندی در عکاسی گفته شد که هیچ قانون مطلق و اصل پایداری وجود ندارد که قابل شکستن نباشد، این اصول تنها برای دانستن کلیات و جهت بدست آوردن پیش زمینه ای برای شروع ماجراجویی و خلق ترکیب های خارق العاده و منحصر به فرد هستند. عکاسان و در کل هنرمندان با هوشمندی از اصول ترکیب بندی جهت انتقال مفاهیم مختلف و ایجاد جلوه های تصویری استفاده می کنند و در تضاد بودن ترکیب بندی ها نه تنها برای آنها معضل نیست بلکه با استفاده به جا از هرکدام از اصول ترکیب بندی، عکاسی و ثبت های خود را متفاوت و منحصر به فرد می نمایند.
همانطور که خطوط در تصویر بالا مشخص نموده اند یکی دیگر از مزایای این نوع ترکیب بندیف ایجاد پرسپکتیو و ایجاد عمق در تصویر و ایجاد مقایسه ای برای مخاطبین می باشد.
تداخل سوژه های متضاد و یا هارمونیک
تداخل، ترکیب بندی بسیار منحصر به فرد در عکاسی به شمار می رود. تداخل به ترکیب بندی گفته می شود که چند عنصر و المان در یک تصویر متضاد و یا هماهنگ در کنار یک دیگر تصویر و مضمون و مفهوم نهایی تصویر را شکل می دهند. هر دو رویکرد (تداخل هماهنگ و یا تداخل ناهماهنگ) می توانند مفاهیم و معناهای مختلفی را به تصویر ببخشند و هنرمندان از هردوی این تکنیک ها به وفور برای خلق و بیان داستان و قصه آثار خود استفاده می نمایند.
استندهای بزرگ کتاب و مجلات و بهم ریختگی آنها در کنار پوسترهای آویزان از بالا، نیمه پایین کادر را در تصویر بالا بوجود آورده اند این در حالیست که نیمه بالایی کادر کلیسایی بزرگ با معماری متعلق به قرون وسطی وجود دارد. این دو قسمت کادر به شدت در تناقض شدید با یکدیگر از لحاظ ساختاری و مفهومی می باشند. همانطور که مشاهده می کنید این دو عنصر در تقابل با یکدیگر می باشند و در عین حال در کنار هم به خوبی جلوه کرده و یکدیگر را به چالش دعوت می کنند. هر دو با روش هایی کاملا متفاوت معرف و نمادی برای شهر پاریس بوده و نقش مهمی در توانمندی عکس و ثبت نهایی برای روایت قصه آن شهر دارند.
این تصویر ثبتی از شهر میساک می باشد، شهری کوچک و زیبا در جنوب غرب فرانسه. در این ثبت، اتوموبیل قدیمی سیتروئن یکی از نمادهای فرانسه در تقابل با کافه های مرسوم و فراگیر فرانسوی قابل رویت می باشد. این دو المان در یکی تصویر و در یک قاب به سهولت و در کمترین زمان سنت ها و نوستالژی های فرانسه را به مخاطب منتقل می نمایند.
تنها یک مورد دیگر از آموزش ترکیب بندی در عکاسی باقی مانده که اصلی بسیار مهم و موثر است، با استودیو عکاسی صنعتی و تبلیغاتی ادد همراه باشید.
نسبت طلایی ترکیب بندی در عکاسی
نسبت طلایی چیست؟
در حقیقت نسبت طلایی، در اصول ترکیب بندی هنر، زمانی شکل می گیرد که نسبت جزء بزرگتر به اجزاء کوچکتر، متناسب با تمام تصویر نسبت به جزء بزرگتر باشد. شاید کمی گیج کننده شده باشد. شاید رسم و محاسبه نسبت طلایی کمی دشوار بوده و یا نیاز به محاسبات ریاضی داشته باشد، با این حال که محاسبه و رعایت نسبت طلایی در عکاسی بسیار پیچیده می نماید، اما در اصل رعایت نسبت طلایی در عکاسی تنها نیازمند کمی دقت می باشد. این روش تقریبا و تا حد زیادی شبیه به قانون یک سوم می باشد. با این تفاوت که به ازای خطوط منظم افقی و عمودی، کادر عکاسی به تعدادی مربع تقسیم شده است، همانگونه که در تصویر زیر قابل مشاهده می باشد. الگویی که به شبکه بندی و تقسیم بندی “فی” معروف است. در نهایت مربع ها برای رسم خطوط حلزونی شکلی که کاملا شبیه لاک حلزونی می باشند منتهی می شوند. این خطوط به مارپیچ فیبوناچی معروف هستند. در اصل مربع ها نقش ابزار و راهنما برای ایجاد کمپوزیسون و ترکیب بندی المان ها و سوژه ها در صحنه را دارند و خط حلزونی به ما نحوه حرکت چشم و ریتم تصویر را می دهد. در کل مانند حط راهنمای نامرئی عمل می کنند.
احتمالا ریشه پیدایش و کشف روش ترکیب بندی مارپیچ فیبوناچی و نسبت طلایی به بیش از ۲۴۰۰ سال پیش بر میگردد. این روش به شکلی کاملا وسیع در انواع هنر و در هنر معماری برای ایجاد ترکیب بندی های منحصر به فرد و چشم نواز استفاده می شود. مارپیچ فیبوناچی در آثار دوره رنسانس به وفور یافت میشود. البته کاربرد نسبت طلایی فقط در هنر نبوده و حتی در تناسب بین اعضای بدن انسان نیز با ظرافت خاصی رعایت شده است.
در تصویر بالا پله ها در بزرگترین مربع سمت چپ قرار گرفته شده اند جلب توجه می نمایند. بعد مارپیچ حلزونی فیبوناچی چشمان ما را از بالای پله ها به پایین سمت راست تصویر یعنی به سمت دو شخصی که در حال تعامل هستند هدایت می کند. این هارمونی در نگاه و نحوه هدایت چشم ها می تواند نقش موثر و فوق العاده در تاثیر گذاری آثار بر مخاطب داشته باشد.
نسبت طلایی جهت خاصی ندارد و تصاویر می توانند از جهات مختلف از مارپیچ فیبوناچی بهره مند شوند. در این تصویر مارپیچ از سوی انبوه عروسان دریایی که خارج از مق میدان هستند شروع شده و به یکی از عروسان دریایی که کاملا واضح و فوکوس می باشد منتهی میشود و توجه ها را به سمت آن جلب میکند.
هنرمندان و همراهان آکادمی آرنگ، در اینجا مبحث ترکیب بندی در عکاسی به اتمام رسید و شما با موفقیت تقریبا بخش اعظمی از ترکیب بندی در عکاسی را فرا گرفتید، اگر به خاطر سپردن آنها کمی برایتان سخت است اصلا نگران نباشید با تمرین یک به یک، آنها در ذهن شما حک شده و بعد از زمان کوتاهی، ناخودآگاه بدون آگاهی این اصول را رعایت خواهید نمود و اکثر این اصول در تصاویر و عکاسی هایتان رعایت خواهد شد.